جدول جو
جدول جو

معنی خواب غرور - جستجوی لغت در جدول جو

خواب غرور(خوا / خا بِ غُ)
غفلت. خواب غفلت. (آنندراج) :
نمی بود اینقدر خواب غرور دلبران سنگین
اگر میداشت آواز شکست شیشۀ دلها.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی آنچه خواب می آورد و سبب خوابیدن می شود مثلاً داروی خواب آور
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا بِ عَ)
خواب ناز. (یادداشت مؤلف) :
فتنه ز تو خفته بخواب عروس
دولت بیدار تو را پاسبان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا دَ سَ)
خواب آلوده. کنایه از غافل. غفلت زده:
چنان میروی ساکن و خواب درسر
که میترسم از کاروان بازمانی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ / تِ)
خواب آورنده. منوّم. (یادداشت بخط مؤلف) ، مخدّر. بیهوش کننده
لغت نامه دهخدا
تصویری از خواب آور
تصویر خواب آور
آنچه تولید خواب کند: داروی خواب آور
فرهنگ لغت هوشیار
خواب زا، منوم
متضاد: خواب زدا
فرهنگ واژه مترادف متضاد